Web Analytics Made Easy - Statcounter

بسته ویدیویی «تابناک» مجموعه‌ای از ویدیو‌ها عمدتاً متکی بر گزارش‌ها و تحلیل‌ها و ویدیویی‌هایی درباره دیگر موضوعات فرهنگی، اقتصادی و... است که تماشایش را از دست داده‌اید؛ نگاهی دوباره و متفاوت به آنچه در این بستر می‌توان فرا گرفت.

 


دلخراش‌ترین حادثه مسابقات اتومبیل‌رانی

 

فاجعه لمان دلخراش‌ترین حادثه مسابقات اتومبیل‌رانی در جریان مسابقه اتومبیل رانی بیست و چهار ساعته لمان در فرانسه، راننده فرانسوی تیم مرسدس بنز با سرعت ۲۰۱ کیلومتر بر ساعت با ماشین جگوار تصادف می‌کند و به میان جمعیت می‌رود.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

این خودرو که برای کاهش وزن قسمتی از آن از آلیاژ منیزیم ساخته شده بود آتش گرفته و راننده در دم کشته می‌شود. از بین تماشاچیان نیز ۸۳ تن کشته و ۱۸۰ تن زخمی می‌شوند. این واقعه فاجعه‌آمیز‌ترین حادثه تاریخ مسابقات اتومبیل رانی است.

 


کشتار بی‌رحمانه صبرا و شتیلا

 

از حدود ساعت ۶ بعدازظهر شانزدهم سپتامبر تا ساعت ۸ صبح ۱۸ سپتامبر ۱۹۸۲ گروه نظامی الشباب وابسته به حزب فالانژ لبنان، عملا زیر چشم متحدان اسرائیلی خود بین ۷۶۲ تا ۳۵۰۰ غیرنظامی را در اردوگاه پناهندگان شتیلا در محله صبرا کشتند. گروه الشباب توسط ایلی حبیقه تشکیل شده بود، یک شخصیت برجسته حزب فالانژ که رئیس اطلاعاتی نیرو‌های لبنان و افسر رابط موساد نیز بود؛ هرچند باور می‌رود حبیقه از سر کینه شخصی به خاطر کشته شدن نامزد و خانواده‌اش توسط شبه نظامیان فلسطینی در کشتار دومار ـ که به نوبه خود انتقام کشتار کارانتینا بود ـ دستور این کشتار را داده باشد با این حال انگیزه این کشتار را انتقام ترور بشیر جمیل رئیس‌جمهور وقت لبنان از حزب فالانژ (معروف به کتائب) که گمان می‌رفت توسط شبه نظامیان فلسطینی انجام شده باشد عنوان کردند. از آنجا که این کشتار در محدوده تحت کنترل نیرو‌های دفاعی اسرائیل انجام شده بود، کمیته تحقیقاتی کاهان که به دستور دولت اسرائیل برای بررسی این واقعه تشکیل شد، نیرو‌های دفاعی محلی را به دلیل سهل‌انگاری و دست کم گرفتن واکنش فالانژ‌های مارونی لبنان به ترور بشیر جمیل مقصر اعلام کرد. در این ویدیو تصاویری از کشته شدگان این کشتار ناجوانمردانه، اعتراض یاسر عرفات و مراسم خاکسپاری بشیر جمیل را ببینید. (اخطار: این ویدیو حاوی صحنه‌هایی دلخراشی است که مناسب بینندگان حساس نیست)

 

 

چگونه قذافی از قدرت پایین کشیده شد؟

 

معمر محمد ابومنیار معروف به سرهنگ مُعَمَّر محمد قَذّافی سیاست‌مدارِ انقلابی و رئیس شورای فرماندهی انقلاب لیبی از سال ۱۹۶۹ تا ۱۹۷۷ و سپس برادر رهبر جماهیری عربی لیبی از ۱۹۷۷ تا ۲۰۱۱ بود. قذافی در اول سپتامبر سال ۱۹۶۹ میلادی با کودتایی آرام حکومت محمّد ادریس سنوسی، پادشاه وقت لیبی را سرنگون ساخت. قذافی پس از کودتا، سیستم حکومتی لیبی را بر اساس ترکیبی از سوسیالیسم و اسلام طراحی کرده و تا سال ۱۹۷۷ رئیس کشور لیبی بود. او در سال ۱۹۷۷ از منصب رسمی ریاست شورای فرماندهی انقلاب لیبی کناره‌گیری کرد و مدعی شد که فقط یک نماد ملی خواهد بود. قذافی در سال ۲۰۱۱ در پی شورش‌های داخلی و با دخالت خارجی فرانسه و آمریکا ساقط و سپس توسط شورشیان کشته و در ادامه لیبی به یک کشور چند تکه مبدل شد؛ اما چگونه قذافی چنین سرنوشتی یافت؟ این موشن گرافی به این پرسش پاسخ می‌دهد.

 


اشغال چکسلواکی در آغاز جنگ جهانی

 

در سال‌های پیش از جنگ جهانی دوم بدون حضور یا نماینده‌ای از چکسلواکی؛ آلمان، ایتالیا، فرانسه و انگلستان با بخشیدن چکسلواکی به آلمان سعی در راضی کردن هیتلر و اجتناب از جنگ داشتند. چکسلواکی بعد از فروپاشی امپراتوری اتریش-مجارستان مستقل شده بود و با خیانت فرانسه و انگلستان که قوی‌ترین متحدان آن بودند، چاره دیگری جز تسلیم در برابر آلمان نداشت. در ۱۵ مارچ ۱۹۳۹ هیتلر امیل هاکا رئیس‌جمهور چکسلواکی را به برلین فرا خواند و خبر حمله آلمان را به او داد و تهدید کرد که با نیروی هوایی پراگ را بمب‌باران خواهد کرد و از او خواست، به ارتش چکسلواکی دستور تسلیم بدهد. هاکا که در این جلسه سکته قلبی کرده بود، با توان تیم پزشکی بیدار نگه داشته می‌شد و نهایتا چکسلواکی را تسلیم کرد.

 


زمین لرزه ۱۹۶۰شیلی بزرگ‌ترین زلزله تاریخ

 

زمین‌لرزه عظیم شیلی یا زمین‌لرزه ۱۹۶۰والدیویا قدرتمندترین زمین‌لرزه ثبت شده در تاریخ است. این زمین لرزه به وقت محلی در روز یک شنبه ۲۲ مه ۱۹۶۰ ساعت ۳ بعد از ظهر در منطقه والدیویا رخ داد و به حدی شدت این زمین‌لرزه بالا بود که موج ایجاد شده از آن به استرالیا، نیوزیلند و ژاپن نیز رسید. تصاویری از خرابی‌های این زمین لرزه را در ویدیو تابناک ببینید.

 


به رسمیت شناختن چین کمونیستی توسط بریتانیا

 

پس از پیروزی انقلاب کمونیستی چین و کنترل این کشور توسط حزب کمونیست علی‌رغم مخالفت دولت‌های غربی با ایدئولوژی کمونیسم، نهایتا آن دولت را به رسمیت شناختند و ادعای حکومت مخالفان که تنها کنترل جزیره تایوان را داشتند را رد کردند. در این ویدیو سخنان سفیر چین پس از پیروزی انقلاب در بریتانیا که نشانگر دیدگاه‌های او در مورد موقعیت آن زمان است، ببینید.

 


تشکیل دولت در تبعید لهستان

 

پس از حمله سپتامبر ۱۹۳۹ به لهستان و تصرف آن توسط آلمان نازی و جماهیر شوروی دولت در تبعید لهستان در فرانسه تشکیل شد. با اینکه در جنگ جهانی دوم لهستان توسط قدرت‌های متحدین اشغال شده بود، دولت در تبعید قدرت قابل توجهی در لهستان داشت و از طریق سازمان‌های مقاومت زیرزمینی که کشور زیرزمینی لهستان نامیده می‌شد و شاخه نظامی آن "ارتش خانگی" در کشور خود فعالیت می‌کرد. نیرو‌های نظامی لهستانی که از اشغال فرار کرده بودند نیز تحت همین دولت و زیر نظر فرماندهان خود با نیرو‌های متفقین در اروپا، آفریقا و خاورمیانه می‌جنگیدند. پس از پایان جنگ وقتی قلمرو لهستان به کنترل دولت جمهوری خلق لهستان ـ که یکی از کشور‌های نزدیک به شوروی بود ـ درآمد، دولت در تبعید همچنان به کار خود ادامه داد؛ هرچند دیگر نفوذ و قدرت آنچنانی نداشت و اکثرا آن را به رسمیت نمی‌شناختند. تنها پس از پایان حکومت کمونیست‌ها بود که دولت در تبعید رسما حکومت را به سومین جمهوری لهستان پس داد.

 


توافقنامه عجیب مونیخ

 

در سال‌های قبل از جنگ جهانی دوم، قدرت‌های اروپایی دور هم جمع شدند تا برای اجتناب از جنگ جهانی دوم توافق‌نامه صلحی امضا کنند. این جلسه که به پیشنهاد موسولینی بین چهار قدرت ایتالیا، فرانسه، بریتانیا و آلمان برگزار شد و در آن نخست وزیر بریتانیا چمبرلین با سیاست مماشات خود باور داشت که اگر هیتلر را با بخشیدن قسمت‌هایی از چکسلواکی راضی کند، او دیگر درخواست اراضی دیگری نخواهد داشت. هیتلر نیز به این متعهد شد و از این طریق قسمت‌های مهمی از چکسلواکی بدون حضور نماینده‌ای از طرف آن‌ها و شوروی به آلمان واگذار شد. قوی‌ترین متحدان نظامی چکسلواکی به آن خیانت کردند و این کشور چاره دیگری جز تسلیم اراضی خود در برابر قدرت نظامی آلمان نداشت. چک‌ها و اسلواک‌ها این توافق را خیانت مونیخ (خیانت غرب) نیز می‌نامند و با شعار "در مورد ما، بدون ما" احساسات مردم چکسلواکی در مورد این توافق را نشان می‌داد.

منبع: تابناک

کلیدواژه: قیام 19دی مذاکرات وین سقوط هواپیمای اوکراینی اخراج استقلال و پرسپولیس بحران در قزاقستان تاریخ ویدیو بسته ویدیویی قیام 19دی مذاکرات وین سقوط هواپیمای اوکراینی اخراج استقلال و پرسپولیس بحران در قزاقستان مسابقات اتومبیل رانی جنگ جهانی دوم دولت در تبعید جنگ جهانی ترین حادثه زمین لرزه

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.tabnak.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «تابناک» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۴۰۷۷۲۴۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

یک جنگ سرد جدید؟ جنگ جهانی سوم؟ / چگونه می توانیم در این «عصر سردرگمی» حرکت کنیم؟

فرارو- تیموتی گارتون اش، مورخ، نویسنده و مفسر بریتانیایی است. او استاد مطالعات اروپایی در دانشگاه آکسفورد است. بخش عمده‌ای از آثار "تیموتی گارتون اش" مربوط به اواخر تاریخ مدرن و معاصر اروپای مرکزی و شرقی بوده است. او در مورد رژیم‌های کمونیستی سابق آن منطقه، تجربه آن‌ها با پلیس مخفی، انقلاب‌ها در سال ۱۹۸۹ میلادی و تبدیل دولت‌های بلوک شرق سابق به کشور‌های عضو اتحادیه اروپا مطالبی را نوشته است. "تیموتی گارتون اش" نقش اروپا و چالش ترکیب آزادی و تنوع را به ویژه در رابطه با گفتار آزاد مورد بررسی قرار داده است. کتاب‌های متعددی از او به زبان فارسی ترجمه و چاپ شده اند از جمله کتاب "ما مردم" با ترجمه "فروغ پوریاوری" توسط "نشر ثالث" و "پرونده" با ترجمه "صبا نوروزی" توسط "نشر کتاب پارسه".

به گزارش فرارو به نقل از گاردین، در دوره کنونی چند بحرانی سیاره‌ای ما سعی می‌کنیم با نگاه به گذشته به اهداف خود دست یابیم. آیا آن طور که گرابین نیبلت، رئیس سابق اندیشکده چتم هاوس در کتاب تازه اش اشاره می‌کند ما احتمالا در جنگ سرد تازه‌ای قرار داریم؟ آیا این وضعیت همان گونه که "نایل فرگوسن" مورخ استدلال کرده ما را به آستانه جنگ جهانی سوم سوق خواهد داد؟ یا آن گونه که من گاهی اوقات به آن اشاره کرده ام آیا جهان در حال اغاز وضعیتی شبیه به اروپای اواخر قرن نوزدهم متشکل از امپراتوری‌های رقیب و قدرت‌های بزرگ است؟

راه دیگری برای تلاش به منظور قرار دادن دردسر‌های مان در شکل تاریخی قابل درک آن است که آن‌ها را به مثابه "عصر ... " نامگذاری کنیم و واژگانی که جای آن سه نقطه را می‌گیرند نشان دهنده موازی بودن شرایط یا تضاد شدید وضعیت فعلی با عصر پیشین باشند. از این روست که "فرید زکریا" استاد روابط خارجی و مفسر در شبکه خبری "سی ان ان" در تازه‌ترین کتاب خود اشاره می‌کند ما در "عصر جدیدی از انقلاب ها" قرار داریم بدان معنا که می‌توانیم چیز‌هایی از انقلاب‌های فرانسه، صنعتی و آمریکا بیاموزیم یا آن گونه که "گیدئون راچمن" مفسر حوزه روابط خارجی در "فایننشال تایمز" می‌گوید در عصر "مرد قوی" به سر می‌بریم؟ "مارک لئونارد" رئیس شورای روابط خارجی اتحادیه اروپا می‌گوید: "نه، عصر فعلی "عصر فقدان صلح" است، زیرا ارتباط باعث بروز تعارض می‌شود".

با این وجود، اگر بخواهیم درباره عصر حاضر صحبت کنیم مطمئنا می‌توان گفت "عصر هوش مصنوعی" است اصطلاحی که عنوان کتابی است که توسط "هنری کیسینجر" خبره عرصه روابط خارجی نوشته شده بود یا شاید بتوان گفت عصر حاضر همان گونه که "برونو ماکائس" ستون نویس حوزه روابط بین الملل در شماره اخیر نشریه "نیواستیتسمن" استدلال کرده "عصر خطر" است. اگر عنوان "عصر .. " را در کادر جستجو در وب سایت نشریه "فارن افرز" تایپ کنید دسته دیگری از عناوین رقیب عناوین پیش‌تر ذکر شده را مشاهده خواهید کرد از جمله "عصر بی اخلاقی"، "عصر ناامنی انرژی"، "عصر معافیت از مجازات"، "عصر نخست امریکا" "عصر فاجعه آب و هوایی" و موارد دیگر.

شاید این صرفا "عصر هیاهو" باشد که در آن ناشران کتاب و ویراستاران رسانه‌ها و نویسندگان را بی وقفه به سمت اطلاق عناوین و پسوند‌های بزرگ و ساده انگارانه سوق می‌دهد تا باعث افزایش فروش کتب و یا افزایش امار مخاطب و بازدید کننده یک مقاله در بازار شلوغ ایده‌ها شود.

با این وجود، جدای از شوخی بسیار مهم است که سعی کنیم از تاریخ درس بیاموزیم چرا که ما قطعا چیزی جز گذشته نداریم. ترفند لازم برای این کار آن است که بدانید چگونه گذشته را بخوانید. ابتدا باید ترکیبی از قدیمی و جدید و مشابه و متفاوت را شناسایی کنید. همان طور که "آنتونی بلینکن" وزیر امور خارجه ایالات متحده در سفر اخیر خود به پکن اظهار داشت رابطه بین ایالات متحده و چین تنها دو ابر قدرت فعلی جهان به وضوح یکی از "پرپیامدترین روابط جهان" است. همانند دوران جنگ سرد، آن دو ابرقدرت در یک رقابت استراتژیک جهانی، چند بعدی، متمایل به رنگ و بوی ایدئولوژیک و بلند مدت هستند.

با این وجود، همان گونه که نیبلت در ابتدای کتاب اش به درستی بیان می‌کند: "جنگ سرد جدید هیچ شباهتی به جنگ سرد پیشین نخواهد داشت". او دو تفاوت بزرگ را در این باره مشخص می‌سازد: درجه یکپارچگی اقتصادی بین دو کشور به قدری افزایش یافته که باعث شده کارشناسان درباره "شیمی روابط" صحبت کنند. همزمان یک واقعیت که شاید از شدت رقابت دوگانه بکاهد آن است که بسیاری از قدرت‌های بزرگ و متوسط دیگر مانند روسیه، هند، ژاپن، ترکیه، عربستان سعودی و برزیل نیز وجود دارند.

نکته نخست به وضوح قابل توجه است، اما لزوما از داغ شدن جنگ سرد جلوگیری نخواهد کرد. "نورمن آنجل" روزنامه نگار درست چند سال پیش از آغاز جنگ جهانی اول کتابی تاثیرگذار تحت عنوان "توهم بزرگ" را نوشته بود. او استدلال کرد که درجه وابستگی متقابل اقتصادی بین قدرت‌های بزرگ اروپایی بدان معناست که احتمال وقوع یک جنگ بزرگ بین دولتی بسیار بعید به نظر می‌رسد و در صورت وقوع نیز نمی‌تواند طولانی مدت باشد. با این وجود، آن چه در عمل رخ داد آن بود که فرضیه شخص آنجل به توهم بزرگ تبدیل شد!

تفاوت دوم ذکر شده توسط نیبلت به نظر من قانع کننده است. گاهی اوقات قدرت‌های دیگر که از آن‌ها تحت عنوان "غیر متعهد‌های نوین" یاد می‌شود اصطلاح دیگری که بخش نخست آن برگرفته از دوره جنگ سرد است بسیار قدرتمندتر و ثروتمندتر از کشور‌های غیر متعهد پیش از سال ۱۹۸۹ میلادی هستند. همان گونه که در مورد جنگ اوکراین مشاهده می‌کنیم روابط روسیه با کشور‌هایی مانند چین و هند به اقتصاد روسیه این امکان را می‌دهد تا از فشار تحمیل شده از سوی غرب جان سالم به در ببرد.

در تلاشی دیگر برای اطلاق یک برچسب کلی به "عصر سردرگمی" فعلی "ایوان کراستف" پژوهشگر علوم سیاسی، مارک لئونارد و من اشاره کرده ایم که عصر حاضر "عصر اتحاد‌های معامله ای" ست بدان معنا که در آن قدرت‌های بزرگ و متوسط ​​غیر غربی اتحاد‌های معامله‌ای برقرار می‌کنند و گاهی در همسویی همزمان با شرکای مختلف در ابعاد مختلف قدرت پیدا می‌کنند. برای مثال، آنان رابطه اقتصادی عمده با چین و یک رابطه امنیتی با ایالات متحده را با یکدیگر ترکیب می‌کنند.

تحلیل ما در تضاد با تحلیل مبتنی بر طرح ایده "محور اقتدارگرایی" متشکل از روسیه، چین و کره شمالی است. آنجا واژه "محور" به چیزی شبیه اتحاد زمان جنگ اشاره دارد به چیزی شبیه "محور شرارت" مطرح شده از سوی "جورج دابلیو بوشگ رئیس جمهور اسبق ایالات متحده و هم چنین تداعی گر "نیرو‌های محور" یا "متحدین" متشکل از آلمان نازی، ایتالیای فاشیست و ژاپن امپراتوری در جنگ جهانی دوم می‌باشد. فرگوسن در اوایل سال جاری در "دیلی میل" نوشته بود: "و اکنون مشابه دهه ۱۹۳۰ میلادی یک محور اقتدارگرای تهدیدآمیز پدید آمده است".

یادگیری از گذشته هم چنین شامل دیدن تعامل بین ساختار‌ها و فرآیند‌های عمیق از یک سو و اراده جمعی و رهبری فردی از سوی دیگر است.

عصر ما نمونه‌های مهمی از هر دو نوع نیروی تاریخی را ارائه می‌دهد. روشی که در آن انباشت اثرات ناخواسته فعالیت‌های انسانی به طور خطرناکی محیط طبیعی ما را متحول می‌کند از طریق گرمایش جهانی، کاهش تنوع زیستی و کمبود منابع یکی از این تغییرات ساختاری عمیق است. از این روست که اصطلاح "عصر آنتروپوسن"* مطرح می‌شود.

توسعه شتابان فناوری از جمله هوش مصنوعی یکی دیگر از تغییرات ساختاری است. کیسینجر استدلال کرد که کاربرد‌های نظامی غیرقابل پیش بینی ذاتی هوش مصنوعی ممکن است در نهایت حتی حداقل ثبات استراتژیک بازدارندگی هسته‌ای بین ایالات متحده، چین و روسیه را نیز تضعیف کند. اگر نسبت به این موضع تردید دارید که احتمالات و انتخاب‌های فردی انسان نیز اهمیت دارند.

اکنون به آخرین و مهم‌ترین نکته می‌رسم. ناهنجاری تفسیری‌ای که من شناسایی کردم خود نشانه این واقعیت است که ما در دوره جدیدی از تاریخ اروپا و جهان قرار داریم که همه به دنبال عوامل جدید هستند. پس از جنگ (پس از ۱۹۴۵) دوره به اصطلاح "پسا دیوار" دنبال شد، اما آن دوره صرفا از ۹ نوامبر ۱۹۸۹ (سقوط دیوار برلین) تا ۲۴ فوریه ۲۰۲۲ (حمله روسیه به اوکراین) به طول انجامید.

در تاریخ همانند داستان عاشقانه "آغاز" اهمیت دارد. آن چه در پنج سال پس از ۱۹۴۵ میلادی رخ داد نظم بین المللی را برای چهار دهه پس از آن شکل داد و از برخی جنبه‌ها نهاد‌هایی را به وجود آورد که تا به امروز پابرچا هستند از جمله سازمان ملل متحد. بنابراین، کاری که ما اکنون انجام می‌دهیم برای مثال در مورد حمایت از اوکراین برای برنده شدن در جنگ و یا در مقابل سناریوی اجازه دادن به شکست خوردن اوکراین در جنگ در تعیین ویژگی و کاراکتر دوره جدید از اهمیت شایان توجهی برخوردار خواهد بود. مهم‌ترین درس تاریخ آن است که ساختن آن برعهده ماست.

*عصر "آنتروپوسن" یک واحد غیر رسمی زمان در حوزه زمین شناسی است که برای توصیف آخرین دوره در تاریخ زمین مورد استفاده قرار می‌گیرد. این مفهوم به معنای زمانی است که فعالیت‌های انسان تغییرات قابل توجهی بر آب، هوا و اکوسیستم سیاره وارد می‌سازد.

دیگر خبرها

  • یک جنگ سرد جدید؟ جنگ جهانی سوم؟ / چگونه می توانیم در این «عصر سردرگمی» حرکت کنیم؟
  • انتخاب رئیس هیئت اتومبیل رانی و موتورسواری استان اصفهان
  • حسینی آذرخوارانی سکان‌دار هیئت اتومبیل‌رانی و موتورسواری استان اصفهان شد
  • خوزستان لرزید
  • زلزله خوزستان را لرزاند
  • انجام ارزیابی اولیه از خسارت زلزله امروز در خراسان شمالی
  • زلزله ۴.۲ ریشتری در خراسان شمالی هیچگونه خسارتی در پی نداشت
  • ایجاد نخستین ایستگاه مدرن لرزه‌نگاری در قشم
  • زلزله در خراسان شمالی ؛ شدت و مرکز زمین لرزه
  • زلزله‌ای به بزرگی ۴.۲ ریشتر تیتکانلو خراسان شمالی را لرزاند